ان شا الله که برای شما پیش نیاید، یعنی دست من نیست. اصلا حرف بی معنی زدم، بهتر است تا حرفم را شروع نکردم جمله بالا را اصلاح کنم:
ان شا الله که وقتی برای شما پیش می آید آماده باشید ولی دیروز که در مراسم خاک سپاری برای بار چند دهم مراحل تدفین را می دیدیدم
اینکه جنازه را می آورند
بعد رو به قبله روی زمین میگذارند
بعد یک نفر توی قبر می رود
بعد قبر را نشان جنازه میدهند
بعد جنازه را داخل قبر میکنند
به پهلو میخوابانند و هر چیزی که باید برایش بگذارند و بریزند و بخوانند را انجام میدهند.
همه این فرآیند بلاتشبیه برایم مثل پختن یک غذا به نظر آمد.
غذایی که در آن بدن متوفی ماده اصلی غذاست و باقی چیز هایی که خوانده میشود و گذاشته میشود و ریخته میشود مثل ادویه ها.
مواد اولیه اگر خوب باشد، با همراهی ادویه ها عالی می شود.
مواد اولیه اگر کم کیفیت باشد یک آشپز خوب می تواند به ضرب و زور ادویه غذا را قابل خوردن کند.
ولی اگر مواد اولیه خراب و فاسد باشد، هزاری هم بهترین ادویه ها را خرجش کنی، چیز درستی از آب در نمی آید.
مثلا تربت مزار حسین ادویه غذای آخرت ماست اما مواد اولیه حب الحسین است
مثلاً کفن های منقش به آیات و . ادویه غذای آخرت است اما نماز مواد اولیه است. ( این را که گفتم بدن خودم لرزید)
برای غذای آخرت، خودمان را سالم نگه داریم تا با ادویه ها اوج بگیریم.
مثال بدی بود؟
ببخشید فقط به ذهنم رسید خواستم برای شما هم بگویم
پ ن:
جوری باشیم که خودمان هم بتوانیم از غذای آخرتمان بخوریم.
پ ن:
جوری باشیم که بتوانیم غذای آخرتمان را به بقیه تعارف بزنیم.
پ ن:
قبرها خیلی گود شده اند
مراقب باشیم.
درباره این سایت